مداد سفید
همه ی مداد رنگی ها مشغول بودند،به جز مداد سفید!هیچ کسی به اون کاری نمی داد،همه می گفتند:تو به هیچ دردی نمی خوری...یک شب که مداد رنگی ها توی سیاهی کاغذ گم شده بودند،مداد سفید تا صبح کار کرد،ماه کشید،مهتاب کشید و اونقد ستاره کشید که کوچیک و کوچیک و کوچیک تر شد...صبح توی جعبه ی مداد رنگی،جای خالی اون با هیچ رنگی پر نشد
:: بازدید از این مطلب : 1825
|
امتیاز مطلب : 179
|
تعداد امتیازدهندگان : 57
|
مجموع امتیاز : 57