براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
غریبانه
و آدرس
gharibane.LoxBlog.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.متشکرم.
به نظرتون تو کدوم یکی از کشور های ذکر شده دموکراسی هست؟
|
|
دختری با مادرش در رختخواب درد دل می کرد با چشمی پر آب
گفت:مادر حالم اصلاً خوب نیست زندگی از بهر من مطلوب نیست
گو چه خاکی را بریزم بر سرم؟ روی دستت باد کردم مادرم!
سن من از بیست وشش افزون شده دل میان سینه غرق خون شده
هیچ کس مجنون این لیلا نشد شوهری از بهر من پیدا نشد
غم میان سینه شد انباشته بوی ترشی خانه را برداشته
مادرش چون حرف دختش را شنفت خنده بر لب آمدش آهسته گفت:
دخترم بخت تو هم وا می شود غنچه ی عشقت شکوفا می شود
غصه ها را از وجودت دور کن این همه شوهر یکی را تور کن!
گفت دختر: مادر محبوب من! ای رفیق مهربان و خوب من!
گفته ام با دوستانم بارها من بدم می آید از این کارها
در خیابان یا میان کوچه ها سر به زیر و با وقارم هر کجا
کِی نگاهی می کنم بر یک پسر مغز یابو خورده ام یا مغز خر!؟
غیر از آن روزی که گشتم همسفر با سعید و یاسر وایضا صفر
با سه تاشان رفته بودم سینما بگذریم از مابقی ماجرا!
یک سری ،همصحبت صادق شدم او خرم کرد آخرش عاشق شدم
یک دو ماهی یار من بود و پرید قلب من از عشق او خیری ندید
مصطفای حاج علی اصغر شُله یک زمانی عاشق من شد،بله
بعد از جعفر، یار من عباس بود البته وسواسی وحساس بود
بعد از آن وسواسی پر ادعا شد رفیقم ،خان داداش المیرا
بعد او هم عاشق مانی شدم بعد مانی عاشق هانی شدم
بعد هانی عاشق نادر شدم بعد نادر عاشق ناصر شدم
مادرش آمد میان حرف او گفت: ساکت شو دگر ای فتنه جو!
گرچه من هم در زمان دختری روز و شب بودم به فکر شوهری
لیک جز آن که تو را باشد پدر دل نمی دادم به هرکس اینقدر
خاک عالم بر سرت ، خیلی بدی واقعاً که پوز مادر را زدی
:: بازدید از این مطلب : 1603
|
امتیاز مطلب : 21
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
ن : رضا قربانی
ت : سه شنبه 22 مرداد 1392
|
|
| |